اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

وقتی نیستی 

جای دستت می گذارم دست، وقتی نیستی 

دست من از عشق خالی هست، وقتی نیستی 

عشق تو آن می کند با من که شبها می کند 

 باد با پروانه های مست، وقتی نیستی 

قلب من یک خانه است، اما چگونه خانه ای؟

 خانه ای در کوچه ای بن بست، وقتی نیستی 

میخورم صبحانه باران می نشیند پشت میز 

حال این اطراف دم کرده است، وقتی نیستی 

برنمی گردد به خانه آرزوی زندگی

 مثل تیری که برفت از شست، وقتی نیستی

                                                      «حبیب بخشوده – ایلام»


از نگاه دیگران


گل 

دیشب هزار بار نوشتم: گل 

در حسرت بهار نوشتم: گل 

یک عمر روی صفحه تنهایی

 با رنگ انتظار نوشتم: گل

 او بی شمار در نظرم آمد 

من نیز بی شمار نوشتم: گل 

تا باغ ما دوباره بخندد سرخ 

با گریه های زار نوشتم: گل   ادامه مطلب ...

از نگاه دیگران

چه خبر؟

ای نسیم سحری از گل و ریحان چه خبر؟

 از شب و زمزمه با شاخه رقصان چه خبر؟

 با زلیخای دل از مرز دل و جان گذری

چاه کنعان چه شد؟ از گوشه زندان چه خبر؟

 عشق معمار عجیبی ست که بد می سازد

 از درون مایه این برجک لرزان چه خبر؟  ادامه مطلب ...