تو مثل بادی و من ...
تو مثل بادی و من بید سر به فرمانم
مباد آنکه دمی بی تو سر بچرخانم
خراب و خسته ام امشب نگاه مستت کو؟
بیا و جرعه ای از عاشقی بنوشانم ادامه مطلب ...
چند نمونه
· همیشه حرف از رفتن است، کاش کسی با آمدنش غافلگیرمان کند.
· با شکستن پای دیگران خودمان بهتر راه نخواهیم رفت.
· توی جیبت الماس داری. چشمت به یه گردو میافته. دولا میشی برش داری. الماس از جیبت میافته و گم میشه. چیزی که برات می مونه، یه دهن باز و یه دنیا حسرت و یه گردوی پوکه.
· درود بر با ارزشترین پول دنیا "تومن" چون هم "تو" هستی توش، هم "من". ادامه مطلب ...
قصه های سلیم (4)
بیرون باران می آمد
رفقاء در عبادتگاه قلعه جمع شده بودند، هرکس به کاری مشغول بود؛ یکی اذکار روزانه اش را می گفت، و دیگری به باران خیره شده بود و چند نفری هم با یکدیگر صحبت می کردند.
ساعت یازده شب بود که سلیم آمد، زیر باران خیس شده بود، کسی نپرسید کجا بوده چون می دانستند که اگر صلاح باشد خودش می گوید!
ادامه مطلب ...عنوان کتاب: میثاق منتظران(شرحی بر زیارت آل یس- دفتر دوم)
نویسنده: سیدمهدی حائریقزوینی
ناشر : مسجد مقدس جمکران-1390
قیمت : 2700تومان
تعداد صفحات : 248
همان طور که قبلاً عرض کردیم کتاب میثاق منتظران دفتر دوم هم دارد که از فراز« السَّلامُ عَلَیکَ حِینَ تَقعُد » شروع می شود تا جایی که اسم های ائمه (ع) است: « وَأشهَدُ أنَّکَ حجُّه الله.... » و از متن زیارت هم مقداری مانده که إنشاء الله چاپ خواهد شد و میشود استفاده کرد.
« منتظرت بودم »
امشب از لطف به دلداریِ ما آمده ای
خوش قدم باش که بسیار بجا آمده ای
چه عجب یادِ حریفانِ پریشان کردی
لطف کردی که به یادِ دلِ ما آمده ای
ادامه مطلب ...