ا حتکار
گل خوشرنگ باغ رویایم، کی به این شوره زار می آیی؟
ناز کم کن دلم زمستانی ست، با کدامین بهار می آیی؟
گفته بودی که یار من هستی، تا ابد در کنار من هستی
رفتی و خشک شد به در چشمم، معنی انتظار، می آیی؟
لب طلب کردم وتولب بستی، اخم کردی وظرف بشکستی
این چه سوداگری بود از تو، مه پراحتکار می آیی؟ ادامه مطلب ...
نویسنده: چک کنفیلد
باران
برگها زرد شد و ریخت، به پای باران
چون عروسی است به صد رنگ، قبای باران
می رسد زمزمه ی عشق، به گوشم از نو
ناودان چون که کند پخش، صدای باران
می دهد مژده ی سرسبزی فردای بهار
به گل و بوته هر باغ، خدای باران
آسمان اشک فشان است و زمین خنده به لب
اشک و لبخند گره خورده به نای باران ادامه مطلب ...
بیشتر
هر قدر تعداد آدمهای دنیا بیشتر
می شود جمعیت افراد تنها بیشتر
راست گفتی، کمتر از مرگ است تنهایی و آه
سهم من از عشق تنهایی ست، حتی بیشتر
"دوستم دارد؟ نمیدانم "ندانی، بهتر است
می دهد آزار حل این معما بیشتر
ادامه مطلب ...