اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

" رسم و اسم تو "

وقتی زبان برای بیان تو الکن است

باید دلم بگوید و آنهم که آهن است

تو ساحلی که باید اگر شد ببوسمت

زیبا ببین به جان تو دریا همان من است

کبریت می کشی ولی آتش نمی زنی

لطفت برای بنده سزاوار احسن است

راهی بزن که آه دلم را بر آوری

رسم تو هست مردی و اسمت فقط زن است

ای زن که عاشقانه مرا می کنی نگاه

در من امید وصل تو میلی سترون است

دلنوشته

من جامانده ام !


دوستان

من جامانده ام!

ای رهروان

در نیمه شبان

در شبهای قدر و رمضان

ای شما که

غرق گشتید در دعا

ختم کردید قرآن

ای عزیزان

من جامانده ام ادامه مطلب ...

از نگاه دیگران


" عشق "

عشق شوری در نهاد ما نهاد

جان ما در بوته سودا نهاد

گفتگویی درزبان ما فکند

جستجویی در درون ما نهاد

داستان دلبران آغاز کرد

آرزویی در دل شیدا نهاد

رمزی از اسرار باده کشف کرد

راز مستان جمله بر صحرا نهاد

قصه ی خوبان به نوعی باز گفت

کاتشی در پیر و در برنا نهاد

عقل مجنون در کف لیلی سپرد

جان وامق در لب عذرا نهاد

حسن را بر دیده ی خود جلوه داد

منتی بر عاشق شیدا نهاد

کام فرهاد  و مراد ما همه

در لب شیرین شکّر خا نهاد

بهر آشوب دل سوداییان

خال فتنه بر رخ زیبا نهاد

شور و غوغایی بر آمد از جهان

حسن او چون دست در یغما نهاد

چون در آن غوغا « عراقی » را بدید

نام او سر دفتر غوغا نهاد

" فخر الدین عراقی "