اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

فال سفر

تا صبح من از مشرق چشمان تو  سر زد

از باغ  نگاه تو هزار آینه پر زد

خورشید تو تا از افق پنجره گل کرد

عشق آمد و با پنجه اش آهسته به در زد  

با اذن تو از مأذنه تا بانگ اذان خاست

شب، ناصیه بر روشنی مٌهرسحر زد

از بس که به شوق تو دلم در تپش افتاد

با جذبه به رقص آمد و دامن به کمر زد

یک عمر دلِ سوخته اقبال من از شوق

در حسرت دیدار تو هی فال سفر زد

از بوی بهار تو نشد قسمت من هیچ

جز سوز شکفتن که به دل داغ شرر زد

                                               مرتضی دهقان آزاد-کرج

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد