اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

یک حس بارانی

نمی خواهم دگر احساس شعرم را برنجانی

نمی مانم شبی دیگر در این هنگامه زندانی

دریغا هاله ی ظلمت گرفته چشم دنیا را

نگو بد باوری داری...خودت هم خوب می دانی  

غزل، پرواز می خواهد در اوج آسمان شب

نه کنجی از قفس با کوله باری از پریشانی

تمام شعر من پروانه می گردد و می چرخد

برای عشق دادن گل به گل، با حس بارانی

دلم سرشار می گردد ز باران غزل هایم

به دور از بغض و دلتنگی و یا کمبود و فقدانی

خوشی را یافتم در لابلای لحظه و اکنون

نمی مانم به یوغ کوله باری از پشیمانی

شبی با ماه، من هم می روم در آسمان عشق

فقط احساس می آید به سوی مامهمانی

رها کردم دلم را از تعلق ها و هستم خوش

به واژه واژه ی شعرم، نه یک دل بستن ِآنی

بمان در زورق احساس یک شبنم، سحرگاهان

بیا در محفل شعرم شبانگاه ِ غزل خوانی

                                مریم یوسفی نصیری نژاد- رشت

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد