اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

داد زدستت

تا کی ندهی داد من ای داد ز دستت

رحم آر که خون در دلم افتاد ز دستت

تا دور شدی از برم ای طرفه ی بغداد

شد دامن من دجله ی بغداد ز دستت  

از دست تو فردا بروم داد بخواهم

تا چند کشم محنت و بیداد ز دستت

بی شکر شیرین تو در درگه خسرو

بر سینه زنم سنگ چو فرهاد ز دستت

تا چند کنم ناله و فریاد که در شهر

فریاد رسی نیست که فریاد زدستت

هر چند که سر در سر دستانِ تو کردیم

با این همه دستان نتوان داد ز دستت

از خاک سرِ کوی تو چون دور فتادم

دادیم دل سوخته بر باد ز دستت

زینسان که به غم خوردن خواجو شده ای شاد

شک نیست که هرگز نشود شاد ز دستت

                   خواجوی کرمانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد