اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

پاییز

گرچه از حسرت بارانی تو لبریزم

ابر بی حاصلم و روی خودم می ریزم

رنگ در رنگ عجب خش خش شادی دارد

من زمین خورده ی لبخند همین پاییزم  

ناز گیسوی تماشایی ات ای صبح بهار

گه به من عمر دهد تا دم رستاخیزم

آه، ای حسرت چشمان گل آلوده ی من

من در آیینه تماشای تو را می ریزم

دست پر حوصله ای کو که به آن تکیه کنم؟

عشق بی دغدغه ای کو که بدان آویزم؟

فرصتی نیست، غروب است و تماشا تعطیل

آه، آیینه کمک کن که ز جا برخیزم

                                         وحید دانا- قائم شهر


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد