آینه وار
آینه وار، چشم به راه خودم شدم
میراث دار دوده ی آه خودم شدم
مانند ابر، شعله به جان خودم زدم
مانند کوه، پشت و پناه خودم شدم
بی اعتنا به برق نگاه ستاره ها
در این جهانِ شب زده ماه خودم شدم
تبعیدی همیشگی خاطرات خویش
خود کیفری برای گناه خودم شدم
بازنده ی فریب نشد سرزمین من
قربانی صداقت شاه خودم شدم
بیگانه ای زبانِ دلم را بلد نشد
خود ترجمان حال تباه خودم شدم
بردم شکایت از دل صافم به آینه
در دادگاه خویش، گواه خودم شدم
دکتر سمیرا عاطفی