هنوز
دل ز تن بردی و در جانی هنوز
دردها دادی و درمانی هنوز
آشکارا سینه ام بشکافتی
همچنان در سینه پنهانی هنوز
مُلک دل کردی خراب از تیغ ناز
واندر این ویرانه سلطانی هنوز
هر دو عالم، قیمت خود گفته ای
نرخ بالا کن که ارزانی هنوز
ما ز گریه چون نمک بگداختیم
تو ز خنده شکرستانی هنوز
جان ز بند کالبد آزاد گشت
دل به گیسوی تو زندانی هنوز
امیر خسرو دهلوی ( قرن هفتم)