همه ی قافیه ها
مثل یک بچه ی شش ساله دلم می خواهد
هی بخندم غش غش
مثل هفده ساله، بمب شوم، بمب انرژی
بروم این در و آن در
بروم مهمانی
بزنم دست به هرکار، برقصم وسط جمع
وسط جشن تولد، گل و پروانه و شمع
مثل یک سی ساله
بشوم مرد سفر
راهی دشت شقایق
راهی کوه و کمر
مثل یک چهل ساله فکر کنم
باز هم چلچله ای می آید
مثل پنجاه به بالا
بدهم توصیه ی چتر، نصیحت، باران
مثل یک شصت و دو ساله
به همه چیز نگاهی کنم از دقت و وسواس
مثل هفتاد به بالا
باز عاشق بشوم، واله و حساس
و بلرزد دلم از دیدن یک نرگس مست
دستم از بوسه ی یک شاخه ی یاس
من دلم می خواهد
ضرب و تفریق کنم ، جمع ببندم
وببینم حسن آقا، گل باغا
درکجا می گنجد؟
به کجا می رود آخر؟
و چرا در همه ی قافیه ها می گنجد؟
حسن افراز مند