هر صبح
هر صبح لای پنجره را باز می کنم
گلهای پشت پنجره را باز می کنم
با دست پر نوازش و رویایی نسیم
روزی دگر به نام تو آغاز می کنم
با حس و حال خوب و دل انگیز یاد تو
خود را به زعم خویش سرافراز می کنم
وقتی سری به سجده و سجاده می زنم
در را به سمت رحمت تو باز می کنم
حس حضور و یاد تو در دل چو جاگرفت
دلدادگی به عشق تو ابراز می کنم
چون با "الابه ذکر تو" شد مطمئن دلم
تا اوج بندگی تو پرواز می کنم
«عادل امانی – کرج»