ای دل
هر چند که هرگز نرسیدم به وصالت
عمری که حرام تو شد ای عشق، حلالت
طاووسی و حُسنت قفسِ پر زدن توست
ای مرغ گرفتار! چه سود از پر و بالت
زیبایی امروز تو گنجی ابدی نیست
بیچاره تو و دلخوشی رو به زوالت
مانند اناری که سر شاخه بخشکد
افسوس که هرگز نرسیدی به کمالت
پرسیدی ام از عشق و جوابی نشنیدی
بشنو که سزاوار سکوت است سؤالت
یک بار به اصرار تو عاشق شدم ای دل
این بار اگر اصرار کنی، وای به حالت
«فاضل نظری»