اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

انتظار

بی یقرارم.،قرار یعنی تو، دل تنگم قرار می خواهد

ریل آن راه آهنی هستم که فقط یک قطار می خواهد
بغض در من شبیه یک مین است، توی سینه غمی که سنگین است
مثل یک بمب ساعتی هستم که فقط انفجار می خواهد
برگ برگم که بر زمین افتاد، تازه سرما رسیدو برف آمد
آه یخ کرده است چشمانم، این زمستان بهار می خواهد 

  لا ابالی شهر تنهایی، یاغی کوچه های دلتنگی

دوره گردی شدم پر از حسرت، غصه هم افتخار می خواهد
جرم من بوسه است بر دفتر، قتل یک مثنوی طولانی
این منم قاتل غزل هایم، این منم آنکه دار می خواهد
یک جسد، مرده ای که می بینی، توی یک سردخانه ی تاریک
روی قبرم نوشته شد یک مرد، شاعری که مزار می خواهد
دست آدم دو خوشه گندم بود، دست حوا دو دانه سیب سرخ
دست من خالی است می بینی؟ من دلم یک انار می خواهد
با همایون تو، نوا خوب است، شور و ماهور و گریه ها خوب است
زخم ها هست و زخمه در دستم، حال و روزم سه تار می خواهد
جبر این روزگار بدجوری، همگی را اسیر خود کرده
چشم خیس همیشه مجبورم، گریه بی اختیار می خواهد
وتو از راه می رسی...نه، نه...راه انگار تا تو می آید
خودمانیم آه آیا عشق...این همه انتظار می خواهد؟
                                                               مجتبی_قاضی_جیردهی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد