اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

            آتشفشان زخم

 

باگریه گفته بود در آن شب، به من کسی

تا دل نسوخت، با تو نگوید سخن کسی

در عمق زخم جان من آتش گداختند

آتشفشان به یاد ندارد چو من کسی

دیری ست در خرابه دل،مرده است عشق

آخر نخواند مرثیه ای یک دهن کسی

یعقوب گر به پیرهنی داشت دلخوشی

از یوسفم نداد به من پیرهن کسی

پاییز بود و لاله در آغوش خاک سرد

حاجت نداشت هیچ به غسل و کفن کسی

در حفظ آبروی شما غرق بوده ام

فریاد رس نداشتم از مرد و زن کسی

من مرگ را به چشم چشیدم در آن غروب

جز آفتاب داشت دل سوختن کسی؟

            

                               محمد عباس کهن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد