اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

    فصل رفتن

چادر شب را سرت کن همسفر تا هیچ کس

روی ماهت را نبیند آخر اینجا هیچ کس...

مثل رودی راه افتادیم و نجوا می کنیم

زیر لب: ما عاشقیم و غیر دریا هیچ کس...

من تو را دارم همین کافی است! دخترهای شهر

روزگاری عاشقم بودند و حالا هیچ کس...

آسمان ها را به دنبال تو می گشتیم عشق

در زمین پیدا شدی...جایی که حتی هیچ کس...

زندگی کشف است ورنه سیب هایی سرخ تر

سال ها از شاخه می افتاد اما هیچ کس...

*

کوله بارت را مهیا کن که فصل رفتن است

مرگ شوخی نیست می دانی که او با هیچ کس...

                                     محمدحسین نعمتی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد