نگاهت
وقتی قناری نگاهت پرترانه ست
موج طربناک صدایت عاشقانه ست
عطر اقاتی، التهاب ظهر شرجی
نامت بهار دلفریب هر ترانه ست
صبح درخت باغ یادت غنچه آرد
وقتی که شاخه در تب جوش جوانه ست
عطر تنت، ای صبح رویایی باران
موج شمیم یاس و بوی رازیانه ست
با رقص گیسو در شباهنگام مهتابرنگ نگاهت روشنای آستانه ست
در روبروی آینه این شط خورشید
لبخند گلرنگت بهاری عارفانه ست
رنگین کمان پل میزند بر آسمانت
وقتی اجاق صبح آتش پر زبانه ست
در رستخیز پلکهایت، موج دریا
چشمت چراغی بررف هر آشیانه ست
خورشید از شرق نگاهت میتراود
شیراز چشمت ناز فالی حافظانه ست
در رقص تالار سپیده، ترمه پوشی
باران گیسویت به روی موج شانه ست
باغ ستاره، آفتاب آفرینش
موج فسون تاک چشمت پر فسانه ست
از تنگه ی شب ماهتابت می گریزد
وقتی پلنگم در کمینش بی بهانه ست
باران ناآرامت ای ابر بهاری
بر آسمانم از کران تا بی کرانست
اکبر بهداروند