عاشقانه ها
عشقت هنوز هست و پر از زندگانی ام
چشمت شراب خانگی جاودانی ام
من از غروب دورم و بربام عاشقی
همپای صبح، تازه گلی ارغوانی ام
مویم سپید گشت در این آسیا، ولی
گویی هنوز برسرِخوانِ جوانی ام
عمریست مینوازی و میخوانی ام به نازمدیون آن لطافت و آن مهربانی ام
تو اتفاق یک غزل عاشقانه ای
موسیقی نگاه تو راز نهانی ام
با آنکه سرو گلشن آزادی ام، ولی
چون ابروان ناز تو گاهی کمانی ام
"صائم" بخوان برای دلم عاشقانه ها
با هر غزل به سوی غزالان کشانی اما
سید علی اصغرصائم کاشانی - کاشان