به یاد او
در چشم من زمین و زمان پیر می شود
دارد که روز آمدنت دیر میشود
ای آفتاب، نام بلندت به رخ مکش
این سان که فصل عشق زمینگیر می شود
ققنوس همزبانی گر سر کشد ز خاک
شعرم همه هزینه ی اکسیر می شود
کندوی قصه های لبانت زحرف عشقشیرین تر از زبان مزامیر می شود
آوای آبشار بهار شکفتگی
از شور خنده ی تو سرازیر می شود
نام مرا از دفتر دل خط خطی مکن
آینه ام حضور تو تکثیر می شود
باغ وصال و چشمه ی مهتاب و عطر باد
دنیای دل به رنگ اساطیر می شود
زیبا سرود شاعر پرشور شهر عشق
خوابم به یاد او همه تصویر می شود
« وقتی تو از ترانه من دور می شوی
کودکترین بهانه ی من پیر می شود»
فتاح بادیاب۔ فومن
بیت پایانی از شاعر ارجمند جناب اکبر بیدارروند است