زندگی ، پژواک ماست
پسری همراه پدرش به کوهنوردی رفته بود. در طی مسیر پای پسر لغزید و بر زمین افتاد. او از درد فریاد کشید :« آه ه ه ه»
با کمال تعجب شنید که صدایی در بخش دیگر کوه فریاد زد :«آه ه ه ه»
پسرک کنجکاو شد . فریاد زد:« تو کی هستی ؟ » صدا پاسخ داد : « تو کی هستی؟ »
پسر فریاد زد : « تو مرا متعجب کرده ای ! »
صدا پاسخ داد : « تو مرا متعجب کرده ای ! »
پسر عصبانی شد فریاد کشید : « تو ترسو هستی ! »
چوابی که او دریافت کرد این بود :« تو ترسو هستی . »
پسرک نگاهی به پدرش انداخت و پرسید : « این یعنی چی ؟ » ادامه مطلب ...
خلیج فارس
لنج ها آرام می گیرند روی بسترت
مرغ ها آواز می خوانند بالای سرت
خوش به حال بچه ماهی ها که بازی می کنند
در خروش موج ها و سینه پهناورت
خوش به حال بادبادک ها که جولان می دهند
در هوای شرجی و تنگ غروب بندرت
کاش می شد مثل مروارید غلتی می زدم
در حریر ماسه ها و ساحل خوش منظرت
ادامه مطلب ...
نام کتاب: سور بُز
نویسنده:ماریو بار گاس یوسا
ترجمه: عبدالله کوثری
ناشر:نشرعلم
تعداد صفحات:623
قیمت:45000 تومان