چه می کنی
ای در خیال خسته، خرابم، چه می کنی
پنهان چو گرگ زیر نقابم، چه می کنی
من خود نماد سرخ عذابم به روزگار
با طعنه های تلخ عذابم چه می کنی
شوق خمار بر لب جانانه ام کشاند
ای ناز می فروش! جوابم چه می کنی
از جام جم به حضرت جانان رسیده ام
محروم از خدای شرابم چه می کنی
در چشمهای مست تو حج می کنم، هنوز
ای آفتاب، منع ثوابم چه می کنی
ناقوس روح عیسوی، ای مریم عفیف
منع از نشاط و بزم ربابم چه می کنی
ای گل، نشاط روی تو بر گلشنم کشاند
مدفون به خاک و بوی گلابم چه می کنی
مشتاق روی دلکش جانانه ام، حبیب
بشکن حجاب غرق حجابم چه می کنی
سید مجید جوادی زاویه- خلخال