چو بوی گل
خیال انگیز و جان پرور چو بوی گل سراپایی
نداری غیر از این عیبی که می دانی که زیبایی
من از دلبستگی های تو با آیینه دانستم
که بر دیدار طاقت سوز خود عاشق تر از مایی
به شمع و ماه حاجت نیست بزم عاشقانت را
تو شمع مجلس افروزی، تو ماه مجلس آرایی
ادامه مطلب ...
دلیل
ای دو چشم مست تو در این حوالی بی نظیر
خسته ام، تنهاترینم، دستهایم را بگیر
قطره قطره آب شد، دل در غمت بی تاب شد
زیر خورشید فروزان نگاهت ناگزیر
آه، اگر صد سال بنشینم تماشایت کنم
من نخواهم شد ز چشمان تو هرگز سیر سیر
ادامه مطلب ...