اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

نازنین

گفتم ببینمت، نشد انگار نازنین

این لحظه هاست بی تو دلازار، نازنین

بین من و تو که به تماشا رسیده ایم

تا دورهاست لعنت دیوار، نازنین

ای چشم های تو غزل عاشقانه ام

در لحظه های روشن دیدار، نازنین

تا پر شوم ز بوی تن مهربان تو

هرشب بمان در آینه  بیدار، نازنین 

تا باورم کنند که با عشق روشنم

دست مرا بگیر در انظار، نازنین

در روزهای شعر و فراوانی غزل

تنها تویی به عشق وفادار، نازنین

لبخند می زنی و جهان تازه می شود

یعنی: به عشق می کنی اقرار نازنین

سر می نهم به شانه ی شور آفرین تو

بگذار از تو پر شوم این بار، نازنین

این روزها به یاد تو بر سفره ای که نیست

با اشکهام می کنم افطار، نازنین

بی چشم های تو که پر  از عاشقانه هاست

آیینه ماند و این همه تکرار، نازنین

دلتنگ می نشینی و از خویش خسته ای

با من بیا به دیدن بازار، نازنین

با آنکه ساده از نَفَست حرف میزنم

عشق است آن حکایت دشوار، نازنین

دلتنگی من و نَفَس بیقرار تو

تنهایی من و در و دیوار، نازنین

مثل بهار سوخته ی دوردستها

آتش گرفتم، آتش بسیار نازنین

در عشق سربه داری ما حرف تازه نیست

معراج عشق چیست؟ سردار، نازنین

                               شعبان کرم دخت بابلسر

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد