اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

سوال

یک شب شده ست این گله ها را رها کنی؟

با بغض مانده توی گلو، خوب تا کنی؟

حتی اگر شکست، شبیه گذشته ها

هی قطره قطره... باز برایش دعا کنی؟

از ترس اینکه تر نشود زخم کهنه ای

روی تمام خاطره ها چتر وا کنی؟ 

ادامه مطلب ...

از نگاه دیگران

بی تاب

سال ها بی تاب بودم در پی یاری که نیست

لحظه های ناب در شبهای بیداری که نیست

در میان اینهمه ساز و دف و سنتور و نی

می سرایم شعر با آهنگ گیتاری که نیست

نا امید از دوستان دور یا نزدیک، من

دست آخر تکیه خواهم زد به دیواری که نیست

وعده ها آنقدر شیرین بوده اند و دلپذیر

در دلم مانده است شور و شوق دیداری که نیست

مثل بیمار سر تختم، که در دل مانده است

حسرت دست نوازش از پرستاری که نیست

بس که دلگیرم تمام آرزویم این شده است

تا که آویزان شوم بر چوبه داری که نیست

                  یونس نوروزی اولشی – مسجد سلیمان