اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

 همدرد

سلام ای مهربانتر از نسیم، ای بهترین همدرد

که بوی گیسوانت را غزل آهسته می آورد

سلام ای ماه پاره، ای تو شبهای مرا مونس

تو تار و پود من در روزهای واپسین از درد

از آن روزی که رفتی از برم تنها و غمگینم

نفهمیدی چگونه غم بر این دل سایه ها گسترد

سکوتت را دوباره بشکن و آواز را سر کن

نگاهی سوی ما کن باز در این روزهای سرد

بیا بنگر که "شاهو" نامه ات را خواند دیگر بار

ولی ای کاش می دیدی که دوری سخت پیرم کرد

                                               حمیدرضا منصورزاده "شاهو"

از نگاه دیگران

تو

تو تمام منی، به جان خودت

شعر می ریزد از دهان خودت

روشنم کن کنار آیینه

با نفسهای مهربان خودت

دل من، این پرنده ی گم را

می بری سمت آسمان خودت

نفسم را ببر، ببر، آرام

تا بلندای گیسوان خودت

در شب بی قراری بسیار

ریختی بر دلم نشان خودت

                         شعبان کرم دخت بابلسر