دل نوشته

هو

خواب

دیشب

تو را

در خواب دیدم

همچنان زیبا

حتی در گذر زمان

با موهای مشکین

و اندام موزونی

که در وقت انعطاف

دلم را می برد!  و همان

شیطنت شیرینت

که چهره عبوسم را

وادار به لبخند می کرد

زمان چگونه می گذرد

و چه بی رحمانه

فاصله ها

مرا از تو دور کرد

ای کاش

آن روزها

تکرار می شد

دیشب در خوابم

آمدی

مثل گذشته ها

که در بیداری

مرا از خود بی خود می کردی

و

به خواب شیرین فرو می بردی

نمی دانم

آن خواب شیرین تر بود

یا شکلاتهایی که برایم آوردی

یا نه

همان اندام موزون

که چون پیچک

دور بدنم

می پیچید

شیرین تر بود!

هر چه بود

طعم شیرینش

هنوز

دهانم را نوازش می کند

و لب هایم

از شهدش

چسبنده است

می بینی

نه فاصله ها

نه گذر زمان

نه دست نامردان

و نه وجود رقیب

شیرینی تو را

از ذائقه ام

نمی زداید

و من هنوز

طالب آنم

اما

نه در خواب!

                    96/12/18