می رسد
می رسد روزی که من ترک دل و دلبر کنم
تا قیامت رو به سوی عالم دیگر کنم
سخت پیمانی ببندم با شراب لم یزل
عهد و پیمانی دوباره با می و ساغر کنم
چشم بربندم ز هر چه می کند جان را اسیر
آتش بخل و حسد سرگرم خاکستر کنم
ادامه مطلب ...
گریه می کنم
هرشب خودم برای خودم گریه می کنم تا صبح پا به پای خودم گریه می کنم
تنها در این سکوت نفسگیر لحظه ها با هق هق صدای خودم گریه می کنم
ادامه مطلب ...