تو کیستی،
که من اینگونه بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت
نمی برد خوابم.
تو چیستی،
که من ازموج هر تبسّم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!
فریدون مشیری
هوای عشق
سمت هوای عشق، هوای روان کجاست؟
بر خاک ریخت زمزمه ام، آسمان کجاست
مثل همیشه پنجره ی بسته ماند و من
نام به خاک ریخته ام را نشان کجاست
مثل غرور خویش خرابم، به جان تو
بر سفره ی نداشته ام بوی نان کجاست
ادامه مطلب ...
رگ تاک
آن کس که دل از رنگ هوس پاک ندارد
در گلشن جان، غنچه ی ادراک ندارد
هر غمزده در غمکده ی عشق نگنجد
تا داغ جنون در جگر چاک ندارد
آن باده که در خمره ی احساس نجوشد
گیرایی خوناب رگ تاک ندارد
ادامه مطلب ...