خوب شد آمدی
دیر رفتی، چه زود برگشتی
بی سلام و درود برگشتی
خوب شد آمدی، دلت اینجاست
با صدایی کبود برگشتی
همه اشکم به یاد تو، یعنی:
به تماشای رود برگشتی
آن طرف برف بود و باران بود
آفتابی نبود، برگشتی؟
خسته از بی قراری بسیار
از فراز و فرود برگشتی
خواستی باز هم برو، من هم
می کنم وانمود برگشتی
رد زمستان، بهار یعنی: تو
بر لبم چون سرود برگشتی
رفتن و آمدن خودش کاری ست
تازه دیدم، چه زود برگشتی
شعبان کرم دخت – بابلسر