اقالیم
اقالیم

اقالیم

دلنوشته

" دره تیه "

هو

موسی(ع) گفت :

خدایا من جز اختیار خود و برادر خویش ندارم. . .

خدا فرمود :

این سرزمین برآنان

تا چهل سال ممنوع گشت

آنها

در صحرای تیه سرگردان خواهند ماند.  

پیر گفت :

حذر کن

تا در سرزمین تیه

وارد نشوی

قوم موسی

چهل سال سرگردان

به گرد خود چرخیدند!

*   *  *

دستهایم را

در دستان پیر

قفل کردم

تا

از وادی خطر

از صحراهای بیم ناک

بگذرم

در کوره راه های باریک

برفراز

کوه های بلند

لحظه ای غفلت

کافی بود

سقوط را !

و او از بالای

قله پوشیده در برف

دره عمیق سرگردانی را

نشانم داد

و من

آشنایان دیروز را

دیدم

که چگونه

در بیابانی تفتیده

با لبانی خشک

بی هدف

طواف می کنند !

و

افسوس خوردم

که این

دوستان دیروزین

از چه

بی بها

یا

باکمترین بهانه

خود را

در اعماق درّه ها

سرگردان نمودند

کدامین

لذت

یا کینه

یا انتقام

برتر بود

از

فتح قله های آسمانی ؟

و من

به خود بالیدم

و هزاران هزار بار

زبان به شکر گشودم

که همراه

پیر روشن ضمیر

از سنگلاخها

کوره راه ها

و گردنه های تاریک و هراس آلود

گذشتم

و اگر

زخمی برداشتم

یا خستگی

و رنجی کشیدم

همه و همه را

با غوطه ور شدن

در

دریاهای نور

و تنفس

در هوای

قله های آرزو

از یاد بردم

*   *   *

و اینک

من با پیر می مانم

در سرزمین آزادی

آنجا که

بند های اسارت

و خودخواهی

گسسته است

و بیش و کم

جا هست نیز

برای شما !

                                         5/مرداد/96

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد