اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

دفتر غم های من

آمد از باغ نگاهم برگ سبزی چید و رفت

واژه ی امید از چشمان من دزدید و رفت

او که عمری با غزل های دلم خو کرده بود

عاقبت از ایل چشم شاعرم کوچید و رفت  

گریه گریه بغضهایم شد سرود رفتنش

هق هق این کودک احسای را نشنید و رفت

دفتر غم های من در پیش چشمش باز بود

خاطرات تلخ و شیرینی به من بخشید و رفت

گرچه او مرهم نشد بر زخم های قلب من

روی قلب کهنه ام مشتی نمک پاشید و رفت

گریه هایش را درون بقچه ای پیچیده بود

وقت رفتن با لبی خندان مرا بوسید و رفت

                                                               دانیال رحمانیان، جهرم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد