اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

مه و سال ها هرچه بر ما گذشت

طربکاه و اندوه افزا گذشت

شب و روزها از پی یکدگر

امید افکن و عمر فرسا گذشت 

 

مه و سال، با «ای فسوسا!» رسید

شب و روز با «ای دریغا» گذشت

اگر بود شادی که هرگز نبود

چو برق آمد و برق آسا گذشت

رسید از غم و درد، جانم به لب

به من لحظه و ساعتی تا گذشت

نداند کسی جز من و روز و شب

که بر من چه روز و چه شب ها گذشت

چه حاصل ز دیروز و امروز من؟

که این هر دو در فکر فردا گذشت

به شب های عمرم که از دیرباز

به یاد تو ای ماه سیما گذشت

ز خود پرسم: آیا سپیده دمید؟

شب هجر، باقی بود یا گذشت؟

به خود گویم از بهر تسکین درد:

اگر چند درد از مداوا گذشت،

مخور غم که گویا سپیده دمید

شب تیره هجر، گویا گذشت

بلی، عمر من، روز و شب، سال و ماه

بسی سخت بگذشت، اما گذشت

گذشتم ز هستی که در روزگار

توان رستن از هر غمی با گذشت

ز مهر تن تو به سوز تو نیز

گذشتیم و شوق تمنا گذشت

تواند کشد دست از ناکسی

کسی کز سرجمله دنیا گذشت

به ما هر چه کردی و خواهی بکن

ز تو ما گذشتیم و از ما گذشت

ولی از تو می پرسم: ای سنگدل!

که از تو خدا خواهد آیا گذشت؟

دکتر مظاهر مصفا

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد