از نگاه دیگران

استفاده نشده

استاد گفت: « کسی که از استعدادها، علایق، اشتیاق ها یا رؤیاهای خود استفاده نکند، شبیه آن مردی است که در باغ خود گنجی را زیر درختی پنهان کرده بود.

او هر جمعه گنج را بیرون می آورد، دستان خود را پر از طلا و جواهرات می کرد و در نور یک چراغ ساعت ها به آن جواهرات می نگریست.   روزی دزدی او را در این حال مشاهده کرد، شب بعد گنج را دزدید و با طلا و جواهرات مرد ناپدید شد.

جمعه ی بعد که مرد خسیس به سراغ گنج خود رفت تا آن را از زیر خاک بیرون بیاورد و تماشا کند، گودال را خالی یافت. او با صدای بلند گریه می کرد، به دزد نا سزا می داد. طوری فریاد می زد و فحش می داد که همسایه ها با عجله به باغ او آمدند تا ببینند، چه اتفاقی افتاده است. به این ترتیب متوجه شدند که مرد خسیس، صاحب گنجی بوده است و یکی از آنان پرسید: " آیا تو برای گذران زندگی خود، چیزی از گنج برنمی داشتی؟»"

" هرگز و هرگز حتی یکی از آن سکه ها را از خود جدا یا با چیزی معاوضه نکردم. فقط هر جمعه پنهانی به اینجا می آمدم تا در آرامش به آن ها نگاه کنم."

همسایه گفت: " اگر تا کنون از گنج خود استفاده نکرده بودی، پس به راحتی می توانی هر جمعه به این جا بیایی و به سوراخ خالی نگاه کنی." »