معرفی کتاب

نام کتاب: باورهای الهی

مولف: محمد حسن الهی فر

ناشر: نشر فائز

قیمت: 15000تومان

تعداد صفحات: 252

 

باورهای الهی

ما باید هر چقدر که می توانیم از قرآن و کلمات ائمه معصومین (س) استفاده کنیم. طبیعتاً برای افراد شاغل در رشته های غیر از رشته های قرآنی و علوم اسلامی استفاده کردن از خود قرآن و از خود روایات و کلمات معصومین (س)،  یک مقداری مشکل است، لذا بزرگانی تلاش کرده اند که مطالب مورد ابتلاء و مورد نیاز را از قرآن و روایات استخراج کنند و با مثال های زیبا و جملات ساده برای ما بگویند. یکی از کتاب هایی که در این زمینه نوشته شده کتاب «باورهای الهی » است که نویسنده آن جناب استاد الهی هستند.در رابطه با آیاتی از قرآن مجید و بخشی از دعاهای صحیفه سجادیه مطالبی را بیان کرده اند؛ اصل آیه یا اصل دعا را با ترجمه آن نوشته اند و مقداری به صورت خیلی ساده توضیح داده اند که این توضیحات واقعاً مفید است و إن شاء الله عزیزان استفاده خواهند کرد.

ایمان

« فَلَولا کَانَت قَریَةٌ آمَنَت فَنَفَعَهَا إِیمَانُهَا إِلَّا قَومَ یُونُسَ لَمَّا آمَنُوا کَشَفنَا عَنهُم عَذَابَ الخِزیِ فِی الحَیَاةَ الدُّنیَا وَ مَتَّعنَاهُم إِلَی حِینٍ »

« چرا هیچ شهری نبود که [اهل آن] ایمان بیاورد و ایمانش به حال آن سود بخشد مگر قوم یونس که وقتی [درآخرین لحظه] ایمان آوردند عذاب رسوایی را در زندگی دنیا از آنان برطرف کردیم و تا چندی آنان را برخوردار ساختیم.» یونس/98

در این آیه خداوند نمونه دیگری را بیان می کند به این معنا که اگر کسی بخواهد تصور کند که هدایتی در کار نیست، قوم یونس مثال خوبی است. چرا که حتی پیامبرشان از آن ها ناامید شد و آن ها را ترک کرد، اما هدایت آمد و مردم را در برگرفت.

برخی این طور تصور می کنند که اگر پیامبری یا امامی بین ما باشد زودتر هدایت می شویم، اما خداوند مثال قوم یونس را می زند تا این تصور باطل را از ذهن ها دور کند، و بفهمیم که اگر خدا بخواهد اتفاق می افتد.

« لَمَّا آمَنُوا کَشَفنَا عَنهُم عَذَابَ الخِزیِ » از قوم یونس عذاب را برطرف کردیم، « فِی الحَیَاةَ الدُّنیَا وَ مَتَّعنَاهُم إِلَی حِینٍ » و آن ها را بهره مند کردیم.

ذات تاریکی و گمراهی و نکبت و ظلم یک شکل است؛ و ذات نور و هدایت و شادابی و عدالت هم یکیست.

اینکه چه کسی بتواند هدایت را انتخاب کند و گمراهی را پشت سر بگذارد، دست خودش نیست؛ مثلاً در ظلم، قبح؛ و در عدل، حسن گذاشته شده است؛ و برای مؤمن، ایمان و هدایت.

مؤمن مقرّب خداست، و منافق مورد غضب خداوند است. مثل اینکه اگر شما صبح زود بلند شدی، نان تازه در نانوایی منتظر شماست، ولی ساعت 10 صبح از نان خبری نیست.

یعنی باید خود را در معرض هدایت قرار دهی.

حق، محقق می شود

« وَ یُحِقُ اللهُ الحَقَّ بِکَلِماتِهِ وَ لَو کَرِهَ المُجرِمونَ»

« و خداوند با کلمات خود حق را ثابت می گرداند هر چند بزهکاران را خوش نیاید.» یونس/82

این آیه بسیار مهم، تابلوی زندگی مؤمن است. مجرمون شامل کافرون، منافقون و... می شود. گاهی برای انسان گرفتاری پیش می آید، انسانی که طرفدار حق است باید بداند حق به مدد او می آید،    نمی گذارد فرد بیچاره شود. کسی که طرفدار حق است باید به تکیه گاه خودش که خداست تکیه کند تا خداوند حق را محقق کند « وَ یُحِقُ اللهُ الحَقَّ بِکَلِماتِهِ» اگر در حق مشکلی پیدا کردیم، نمی شود به سراغ باطل برویم.

عقیده ها چه قدر ساده، مثل پر کاه، به پرواز در می آید و می رود. می گوید من با خدا و با امام رضا (ع) قهر هستم، چرا مشکل مرا حل نمی کنند؟ خداوند به همین شکل افراد را گمراه می کند، زیرا می بیند خدایی اش را تا همین قدر قبول نکرده اند. فرد فکر می کند فقط او روی زمین است که اگر خدایی خدا را قبول نکند، نصف زمین به هم می ریزد در صورتی که « وَ یُحِقُ اللهُ الحَقَّ بِکَلِماتِهِ» خدا حق را به قدرت و اراده اش محقق می کند « وَ لَو کَرِهَ المُجرِمونَ».

هدایت و گمراهی دو عنصر صراط است، اگر هدایت نشدیم گمراهی سهم ماست.

هدایت بی حساب و کتاب به کسی داده نشده است، و تصادفی کسی گمراه نشده است. باید بدانی آن کسی که مدار جامعه را بر اساس حق پی ریزی کرده، خداوند است. پس عالم براساس حق و معنویت و کمال پایه ریزی شده و باطل را نپذیرفته است.

ولی اینکه چه کسی همراه حق باشد؟! پیچیدگی خودش را دارد، اجمالاً اینکه او باید اطاعت خود را نشان دهد.