تویی
بس که در جان فگار و چشم بیدارم تویی
هر که پیدا می شود از دور پندارم تویی
آن که جان می بازد و سر در نمی آری، منم
وان که خون می ریزد و سر بر نمی آرم، تویی ادامه مطلب ...