چشمان تو
داد چشمان تو در کشتن من دست به هم
فتنه برخاست چو بنشست دو بد مست به هم
هریک ابروی تو کافی ست پی کشتن من
چه کنم با دو کماندار که پیوست به هم
ادامه مطلب ...پریشان تواند
آب ها آیینه ی سرو خرامان تواند
بادها مشاطه ی زلف پریشان تواند
رعدها آوازه ی احسان عالمگیر تو
ابرها چتر پریزاد سلیمان تواند ادامه مطلب ...