اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

تماشا

پری اگر به تماشا به آسمان زده بودم 

نشان مهر تو را داشت شانه های کبودم

نشان گم شدنِ من میان کوچه ای از غم

که می رسد نگاهت به فرصتی که گشودم  

هوای حزن تو را داشت آنچه را که نگفتم

نشان نام تو را داشت طرح گفت و شنودم

تو آن ستاره ی روشن در آسمان شکفتن

و من چو شعله ی پیری در آستانه ی دودم

نه اشتباه و نه تقدیر! این دروغ بزرگی است

که راست بود هر آنچه بر اشتباه فزودم

نگاه کردم و دیدم که شکل دیگری از تو

رسانده آینه ها را به چشم های حسودم

کسی رسید که چون تو بدون خواهش و تردید

به زیر پاش فکندم تمام بود و نبودم

کسی رسید دوباره که رنگ و بوی تو را داشت

به مهربانی نامی که من ز خویش زدودم

سلام کردم و گفتم: تو باز آمدی از راه؟

چه خواب مختتصری را هزار بار سرودم

گذشت سالی و دیدم نبودی آن که تو بودی

چرا که من هم دیگر همان که بود، نبودم!

                                                         وحید دانا - قائم شهر




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد