اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

دور افتاده ام

در تهِ یک پیرهن از یار دور افتاده ام 

آه کز نزدیکی بسیار دور افتاده ام

می کشم خمیازه بر آغوش در آغوش یار

همچو مرکز از خط پرگار دور افتاده ام  

نیست تدبیری بجز دوری ز نزدیکی مرا

من که از نزدیکی بسیار دور افتاده ام 

از بهشت افتاد بیرون آدم و خندان نشد

چون نگریم من که از دلدار دور افتاده ام

تیشه ی فرهاد گردیده است، هر مو بر تنم

تا ار آن معشوق شیرین کار دور افتاده ام

نیست ممکن باز گشت من به عمر جاودان 

این چنین کز بزم او این بار دو افتاده ام

پیر کنعان چُون به من در گریه همچشمی کند؟

او ز یوسف من ز یوسف زار دور افتاده ام

چُون توانم عمر صرف جستجوی یار کرد؟

من که از خود بیشتر از یار دور افتاده ام 

کیست « صائب» تا ز حال او خبر بخشد مرا

مدتی شد کز دلِ افگار دور افتاده ام

                                        صائب (1080-1000ه . ق )        

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد