فقط تو
هنوز همسفر خوب لحظه های منی
هزار مرتبه گفتم: تو در صدای منی
غریبه اند، مبین، این و آن کنار من اند
میان این همه، تنها تو آشنای منی
هنوز آینه ها، از تو، از تو می گویند
هنوز راز منی، شور های های منی
هنوز کعبه من در نگاه تو پیداست
هنوز سعی"منی، "مروه و صفای منی
چقدر چون و چرا می کنی، مکن با من
فقط تو در همه چون و در چرای منی
بهار باش و دلم را پر از تماشا کن
در این زمانه بد، همچنان برای منی
فقط تو در غزلم راه می روی آرام
فقط تو همسفر خوب لحظه های منی
«شعبان کرم دخت - بابلسر»