کمی دیر
بایست ساعت دیواری، از تو دلگیرم
به پای عقربه هایت، همیشه زنجیرم
چه ساده می گذری و چه زود، از تقویم
و من برای رسیدن به تو، کمی دیرم
تمام دلخوشی ام، روزهای بی برگشت
که کرده مثل همه سایه ها، زمینگیرم
چقدر وعده لبخند داده ای هر سال
ولی غبار دروغ تو، می کند پیرم!
بگو، بگو که چرا، ردپای هق هق را
گره زدی به دل، تار و پود تقدیرم؟
بریده ام به خدا....لحظه ای توقف کن
که از عبور تو و تیک تاک تو سیرم
مائده یحیی پور