بعد از تو
بعد از تو آغوشم تهی ماند از زلال یاد
بعد از تو ای فریاد، ای فریاد، ای فریاد
تاریک تاریکم به رنگ گیسوان شب
انگار هرچه روشنی از دست من افتاد
من ماندم و این روزها، این روزهای بد
ماندم به شکل بیدها در رهگذار باد
این زخمها، این زخمهای بی در و پیکر
این درد ها، این دردهای تلخ مادرزاد
در آسمان خالی من کو چراغ ماهدر کوچه های خسته ی من کو صدایی شاد
بعد از تو دارم آسمانی بسته، بی روزن
بعد از تو شیرین نیستم چون حالت فرهاد
تاریکی ام را می کند روشن صدای تو
ویرانی ام را چشمهایت می کند آباد
انگار در آغاز پایانی ملال انگیز
در دستهای من جنون تازه ای گل داد
گم می شوم در جنگل انبوه شیدایی
دل را به دریا می زنم ای عشق! بادا باد
شعبان کرم دخت