یادها
خانه غمگین، ترانه غمگین تر
نفسم ذره ذره شد پرپر
کلماتم چقدر بی مصرف
شعر شادی نماند در دفتر
ابرهای جهان کم آوردند
پیش اشکم که می چکد یکسر
شاخه های شکسته ای دارم
که درختم، پر از جفای تبر
در میخانه همچنان بسته ست
زهر می ریزد از دل ساغر
ای صدای همیشه در باران
بی خیال تو نیستم دیگر
مرو از خاطرات من بیرون
یادهای مرا به یاد آور
شعبان کرم دخت- بابلسر