کتاب « ندای درون » نوشته نجیب محفوظ نویسنده معروف مصری یک سری داستان های کوتاه است که نوعاً زیبا هم هست البته بعضی از داستانهای چون از متن عربی ترجمه شده مقداری شاید برای فارسی زبانها مبهم یا گنگ باشد اما مجموعاً اگر بخواهیم به طور کلی بررسی کنیم داستان های خوبی هست مثلاً در یک قسمت در صفحه ۸۷ این داستان کوتاه آمده :
«غنّام» جوان فقیری بود. در مدرسه موفق شد و پس از اتمام تحصیلاتش، به استخدام وزارت کشور درآمد و طولی نکشید که در اداره خزانهداری پست و مقامی دست آورد.
در میان خانوادهاش تنها او بود که خانه ای آراسته و زنی زیبا و خوراک لذیذ داشت.
ناگهان « غنّام» ناپدید شد!
نه تنها خویشاوندان حسود بلکه اهالی محل نیز سراغش را گرفتند، ولی پاسخ قانع کننده درنیافتند.
درباره اش شایعاتی به راه انداختند؛ برخی گفتند که او گریخته است! برخی نیز به او تهمت سیاسی زدند وگفتند او را در زندان کشته اند!
تا اینکه در یکی از روزها «غنّام» دیده شد؛ بازگشتش مانند رفتنش نیز ناگهانی بود.
به سوال کنندگان چنین پاسخ داد:
به من تهمت اختلاس زدند، و در این مدت زندانی بودم و اینک بی گناهی ام ثابت شده و آزاد شدم.
اطرافیان او را به مثابه ی یک قهرمان تلقّی کردند. اما اصل داستان چنین نبود.طولی نکشید که حکم بازنشستگی پیش از موعد برایش صادر کردند. موقعیت شغلی او ایجاب می کرد که اطلاعات محرمانه درباره اختلاس اموال به دست آورد. در اختلاس بزرگ متهمان سرشناس دست داشتند. بنابراین او نیز دست به اختلاس بسیار جزئی زد. او را دستگیر کردند و از او خواستند مبلغ را بازگرداند ولی نپذیرفت و تهدیدشان کرد و گفت:
این مبلغ در برابر آن همه اختلاس بسیار ناچیز است!
هیچ اثری از آن مبلغ نیافتند. وزارت کشور مانع از آن شد که او را تحویل مقامات قضایی دهند تا مبادا رازشان برملا شود.
او را آزاد کردن به شرط آن که چیزی به بازرسان نگوید. او نیز پذیرفت. بازنشسته اش کردند و با همان مبلغ زمینی خرید و به ساختن برجی مشغول شد.
او اینک یکی از برج سازان بزرگ و معروف شهر است!
داستانهای خوب و جالبی است که ناشر آن انتشارات جامی است و ۱۰ هزار و ۵۰۰ تومان هم مبلغ این چاپی است که ما الان در دست داریم انشاء الله که از خواندن داستانهای آن لذت خواهید برد.
شادکام باشید