اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

نام


گل بود و سبزه بود و سرود پرنده بود

 در آفتاب ، گرمی شادی دهنده بود

 بر آب و خاک بادِ بهشتی وزنده بود

 در باغ بود کاجی پر شاخ و سهمگین

دستی به یادگاری صد سال پیش ازین

بر آن درخت ، نام دو دلداده کنده بود.  

 

پروانه و فریدون صد سال پیش از این

یک روز آمدند در این باغ دلنشین

 گل بود و سبزه بود و دم تندِ فرودین

می زد نسیم نرمک بر روی برکه چنگ

می گشت قویِ سیمین برآب سیمرنگ

خورشید گرد زرّین می ریخت بر زمین.

 

 

بر روی شاخه مرغکِ خوشرنگ می سرود :  

« بنگر چگونه غنچه ی نازک دهان گشود

گلشن چه رنگ زیبا دارد به تار و پود

سرتاسر است هستی جاوید و نیست مرگ

به به ! چه دلرباست تماشای رقص برگ ،

به به ! چه دلکش است سرود نسیم رود.»

با سایه ، روی سبزه گلِ تازه می نوشت :  

« بنگر چه گونه رفته زمین ، آمده بهشت

بنگر چه گونه آمده زیبا و رفته زشت

هرگز به باختر نرود مهرِ تابدار

دیگر ز تیره روزی دور است روزگار

دیگر ز تیره بختی پاک است سرنوشت.»

 

 

 پروانه ، می نشست به هرجا و می پرید

زنبور ، شیره از لب گلبرگ می مکید

برروی گل ، نسیم دل انگیز می وزید

عکس درخت را به دل آب می گسیخت

خرگوش می دوید و به سوراخ می گریخت

آنگاه می گریخت ز سوراخ و می دوید.

 

 

پروانه و فریدون صد سال پیش از این

 یک روز آمدند در این باغِ دلنشین

گفتند :« نیست جایی زیباتر از زمین.»

زیرا که سبزه بود و سرود پرنده بود

در آفتاب گرمی شادی دهنده بود

بس دلنواز بود تماشایِ فرودین.

 

 

امروز ، زیر شاخه این کاج سهمناک

پروانه و فریدون گردیده اند خاک

رخسارِ زردِ باغ پر از درد و رنج وباک

خورشید نیست.... گرمی شادی دهنده نیست....

گل نیست ..... سبزه نیست .... سرود پرنده نیست...

از بادِ سرد دامنِ دریاچه چاک چاک.

 

 

اما هنوز ، بر تنه ی کاج سالدار،

نام دو یار دیرین مانده به یادگار

بالای کاج ، تندر ، در ابرِ اشکبار

می غرد از ته دل : « ای تیره آسمان !

جز نام چیزِ دیگر ماند درین جهان؟

یا نام نیز می رود از یادِ روزگار ؟»

مجدالدین میرفخرایی(گلچین گیلانی)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد