عنوان: برگزیده ای از گلستان سعدی
مؤلف: کاوه گوهرین
انتشارات: امیر کبیر
قیمت: 3000 تومان
تعداد صفحات: 62صفحه
"برگزیده گلستان سعدی"
می دانیم که در ادبیات فارسی شاهکارهای زیادی داریم و کتاب های بسیار معتبر و خوبی موجود هست که اسامی خیلی از آنها را شنیده اید و می دانید مثل گلستان و بوستان سعدی، کتاب های مولانا، کتابهای جامی و الی آخر.
در قدیم، فرصت زیاد بود و افراد می توانستند این شاهکارها و این کتاب های مفصّل را بخوانند و طبیعتاً از همه کتاب ها استفاده کنند و حتّی بعضی از آنها به صورت کتاب درسی در کلاس های درس مطرح می شد. امروزه به دلیل حجم کارهایی که ما داریم و به دلیل سرعتی که در گذر زندگی پیدا شده است، معمولاًفرصت چندانی برای رسیدگی و خواندن کتاب های مفصّل نیست، خصوصاً اگر متن این کتاب ها سنگین باشد و یک مقداری نیاز به تدریس داشته باشد. بنابراین عدّه ای از اساتید سعی کردندکه کتاب ها را به صورت منتخب و گلچین دربیاورند که حتّی افرادی که فرصت یا توانایی علمی چندانی ندارند به جای اینکه به اصل کتاب ها مراجعه کنند، می توانند از این منابع خوب فارسی استفاده کنند، که اینها سلسه کتاب هایی است که یکی از آنها را فعلاً اینجا معرفی می کنیم.
یکی منتخب گلستان سعدی یا برگزیده ای از گلستان سعدی که آقای کاوه گوهرین، آن را نوشته اند.
طبیعتاً گلستان سعدی را خیلی ها خوانده اند و بعضی از حکایاتش را هم ممکن است در کتاب های درسی خوانده باشند، امّا اینکه کسی بتواند از باب های مختلفی که گلستان دارد گلچین کند و برگزیده ای داشته باشد که همه افراد بتوانند یک دید کلی نسبت به گلستان پیدا کنند و بفهمند ابواب گلستان (8 باب) راجع به چیست و نمونه هایی از آن را بخوانند [ در این کتاب آمده است]. البته برگزیده های دیگری هم از گلستان هست که افراد دیگری انتخاب و چاپ کرده اند.
در این کتاب، زیر هر صفحه ای توضیحات کلمات مشکل آن صفحه داده شده است که انسان می تواند به آنها مراجعه کند و مفهوم کلمات مشکل را تشخیص بدهد.
کسانی که علاقه مند باشند که ادبیاتشان قوی شود و کم کم به کتب سنگین مراجعه کنند، خوب است که اوّل به برگزیده ها مراجعه کنند، مقداری آمادگی پیدا می شود، آن وقت می توانند به اصل کتاب مثلاً گلستان سعدی یا کتاب های دیگر مراجعه کنند.
یکی از حکایت های این کتاب چنین است:
پارسایی را دیدم بر کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمی شد.مدتها در آن رنجور بود و شکر خدای عزّوجلّ علی الدوام گفتی. پرسیدندش که شکر چه می گویی؟ گفت: شکر آنکه به مصیبتی گرفتارم نه به معصیتی.
گر مرا زار بکشتن دهد آن یار عزیز تا نگویی که در آن دم غم جانم باشد
گویم از بندة مسکین چه گنه صادر شد کو دل آزرده شد از من، غم آنم باشد
به نمی شد: بهبود نمی یافت
علی الدوام: همواره
معنی ابیات: اگر خداوند مرا به خواری از میان بردارد و مرگ بخشد،ملامتم نکنید که بر جان خویش هراسانم. چرا که به آفریدگار خواهم گفت: از این بندة حقیر چه گناهی سرزده که دل آزرده گشته ای؟ مرا بر گناه خویش آگاه گردان، تا بدان اندیشه کنم...