ای دوستان
بغضم گرفته دوستان
در شبهای بی پایان
ای دوستان کجائید؟
درختان رو به خزان
شاخه ها برگ ریزان
ای دوستان کجائید؟
من و عصرهای دلگیر
هجوم غصه های گلوگیر
ای دوستان کجائید؟
آن یکی رفت در تاهّل
دیگری مانده در درس و تحصّل
ای دوستان کجائید؟
سومی مانده پشت در
جمع ها گشته در به در
ای دوستان کجایید؟
چهارمی زده زیر همه چیز
انگار همه مقصرند و من نیز
ای دوستان کجائید؟
پنجمی فتح باب کرده
رشته ای با خون دل انتخاب کره
حال مدام می نالد
دل همه و مرا کباب کرده
ای دوستان کجائید؟
هرچه خواندید و سختی کشیدید
سرمایه و زندگی بر خود خریدید
فردا روزی و فرداهای دگر
همه میوه چین و رئیسید
ای دوستان کجائید؟
شاید تلخ بودیم و بگفتیم
ولی جان شما جز خیر نگفتیم
ای دوستان کجائید؟
شهریور94