اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

برگ خشک

احساس خالی بودن و بیهودگی دارم

از زندگی، از عشق، حتی از تو بیزارم

از تو که می بینی غرورم زیر پا له شد

من برگ خشکی زرد در پاییز بیمارم

هرچند باران بهاری در غزل زیباست

از چشم گریان قلم پاییز می بارم  

 

در هرم تابستان من خورشید باریدی

این روزها آغوش گرمت را طلبکارم

بین دو دریا غرقه در اشک اند کشتی هام

آن ناخدای مانده در گرداب دوّارم

افسانه ی سیزیف در من دوره خواهد شد

در چرخه ی پوچ تسلسل ها گرفتارم

روی جگر دندان فرو کردم تمام عمر

من از تبار خونی هند جگر خوارم

ای بختک آواری افتاده بر خوابم

بگذار سر از غفلت کابوس بردارم

این بیت آخر را خداحافظ نمی گویم

در ناامیدی همچنان مشتاق دیدارم

                                                             نازنین سادات سر تیپ زاده


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد