اقالیم
اقالیم

اقالیم

از نگاه دیگران

 

باران

برگها زرد شد و ریخت، به پای باران

چون عروسی است به صد رنگ، قبای باران

 می رسد زمزمه ی عشق، به گوشم از نو

 ناودان چون که کند پخش، صدای باران

 می دهد مژده ی سرسبزی فردای بهار

 به گل و بوته هر باغ، خدای باران

 آسمان اشک فشان است و زمین خنده به لب

 اشک و لبخند گره خورده به نای باران  

 نخل در خلسه ی خود خواب رطب می بیند

 چون رسیده به سرش دست شفای باران

 می رود قافله ی چلچله تا فصل بهار

 شاد باز آید با لطف و صفای باران

 من هم از پنجره ی خانه ی خود می بینم

 زندگی بخشی بی چون و چرای باران

                  «مسیح اسدی پویا - شیراز »

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد