ای عشق
بعد از تو من و سوختن و ساختن، ای یار
از عشق رسیدیم به دلتنگی بسیار
تقدر دلم چیست؟ به ساحل نرسیدن
تنها دل من نیست در این ورطه گرفتار
دریای پر آشوب و صدای نفس تو
چون موج گم ام، این طرف و آن طرف انگار
بعد از تو صدای غزلم ریخته بر خاک
آه، از تو و این زندگی و این همه تکرار
چشمی ندواندیم به گیسوی بلندت
دستی نرساندیم به آن دامن گلنار
ای عشق، دلم را مشکن، مثل همیشه
"این آینه را در بغل سنگ نگه دار"
تو سمت افق های تماشا برو، آرام
ماییم و همین پنجره، این پنجره ی تار
شعبان کرم دخت-بابلسر