دلت را به من بسپار
کاش
در این دنیای بیکران
کسی باور می کرد
عشق آتشینم را
کاش
زبانم
برای گفتن
دوستت دارم
بسته نبود!
اما
تو
مثل همیشه
با تحقیر عشقم
دهانم را می بندی
آیا
دهان من
نمی توانست
یا
نمی خواست
با چیز دیگری
بسته شود؟!!
چرا
آن را
از من دریغ می کنی؟!
کی
کجا
زبانم را
به دار بکشم
تا باور کنی
عشق پاک را
دیگر
حرفهای دلم
دلت را می زند
به خواهشت
گوش می دهم
و لال می شوم
سخنم را
در نا کجا آباد
می نویسم
تا چشمانت
آسیبی نبیند!
تو
دلت را
به من بسپار
کلمات، از من!
تو فقط
دلنشینش کن!
سخنت را
از طپشهای قلبت
کشف می کنم
تو
فقط
قلبت را
به گوشم نزدیک کن
قول می دهم
مترجم خوبی باشم
نه چون نمودار
که بر نوار کاغذی قلب
نقش می بندد!
بلکه
چون پرستوی عاشق
نوا
سر دهم
تا همه
پرندگان
پرواز کنند
در آسمان آبی!
فروردین95